1 - مستحب است که انسان آگاه باشد از احکام شرعى تجارتى که مشغول آن است براى این که عقد صحیح و فاسد را از یکدیگر بشناسد.
2 - مستحب است که انسان بین مشتریان خود فرق نگذارد و با همه مشتریان به یک نحو رفتار کند و در نرخ جنس با همه آنها، به انصاف رفتار کند.
3 - مستحب است که اگر مشترى یا فروشنده از معامله اى که کرده اند، پشیمان شدند و از دیگرى درخواست بهم زدن معامله را کردند، دیگرى بپذیرد و معامله را بر هم بزند.
4 - مستحب است که با بایع (فروشنده ) متاع خود را براى جلب مشترى ناآگاه که از باطن کار خبر ندارد، زینت ندهد. ولى اگر زینت متاع در بین مردم مطلوب باشد، مانعى ندارد.
5 - مستحب است که اگر متاع ، عیبى دارد آن را براى مشترى بیان کند چه عیب ظاهرى باشد و چه عیب باطنى .
6 - مستحب است که در خرید و فروش ، هیچ یک از مشترى و فروشنده سوگند نخورند.
7 - مستحب است که در خرید و فروش سختگیرى نشود و آسان گرفته شود (به اصطلاح عامیانه چانه زده نشود.) خصوصا در خریدن وسایل عبادت مثل چیزهایى که براى حج مى خرند (لباس احرام ، گوسفند قربانى ) یا پارچه کفن و سجاده و تسبیح که در اینها آسان گرفتن ، ثوابش بیشتر و استحبابش شدیدتر است .
8 - مستحب است که مشترى بعد از خریدارى ، سه مرتبه تکبیر بگوید و سپس شهادتین را یاد کند. همچنین سزاوار است که بعد از تکبیر و شهادتین ، این دعا را بخواند ((اللهم انى اشتریته ...)) یعنى پروردگارا! من این متاع را خریده ام و از خیر تو در آن مى طلبم ، پس براى من در آن خیرى قرار ده ، خداوندا! من این مال را خریدارى کرده ام و از فضل تو در آن مى طلبم ، پس براى من در آن ربحى (سودى ) قرار ده ، خدایا! من این مال را خریده ام و در آن از رزق و روزى تو مى طلبم ، پس براى من در این مال ، روزى قرار ده .
9 - مستحب است که هر یک از بایع (فروشنده ) و مشترى ، مال دیگرى را کمتر بگیرد و مال خود را زیادتر بدهد.
10 - مستحب است که هر یک از بایع و مشترى ، متاع خود را تعریف و متاع دیگرى را بدگویى نکند.
11 - مستحب است که از مشتریان مؤ من ، موقعى که آذوقه و خوراک براى خود و خانواده اشان خریدارى مى کنند، سود گرفته نشود.
12 - مستحب است از کسى که بایع به او وعده احسان و نیکى داده است ، سود گرفته نشود؛ مثلا بایع (فروشنده ) به مشترى بگوید: (بیا از من بخر که احسان به تو مى کنم ) در این صورت مستحب شدید است که سودى از مشترى گرفته نشود.
13 - مستحب است که چه براى تاجر و چه غیر تاجر، چه بازارى و چه مردم عادى ، زود به بازار نرود و دیر از بازار نیاید. به این دلیل که در روایت آمده است که بازار، جاى شیاطین است ؛ همان طور که مسجد جاى ملائکه هاست.
14 - مستحب است که با مردمان پست فطرت ، معامله نشود.
15 - مستحب است که با کسانى که در کسبشان برکت نیست و به اصطلاح معروف ، شانس ندارند و به هر کارى دست مى زنند نفعى در آن نمى بینند و دنیا از آنها رو برگردانده است ، معامله نشود.
16 - مستحب است که با کسانى که مرض و نقص بدنى دارند مثل کور، لنگ و کسى که مرض خوره یا پیسى دارد، معامله نشود.
17 - مستحب است که با کفار ذمى که در ذمه حکومت اسلامى مى باشند، معامله نشود.
18 - مستحب است با کسانى که اموالشان شبه ناک است مثل ستمکاران ، معامله نشود.
19 - مستحب است کسى که وزن نمودن یا کیل نمودن را بلد نیست ، عهده دار این کار نشود.
20 - مستحب است که از طلوع فجر (سپیده صبح ) تا طلوع آفتاب ، خرید و فروش و تجارت نکنند؛ زیرا وقت مزبور، وقت دعا و مسئلت از خداوند متعال است .
21 - مستحب است که مؤ من در معامله برادر مؤ منش وارد نشود چه در خرید و چه در فروش .
22 - مستحب است که صحرانشین و یا روستانشین ناآشنا، متاعى را که از محل خود، براى فروختن به شهر مى آورد، یک شهرنشین ، وکیل براى فروش آن نشود.
23 - مستحب است که به پیشواز کاروانى که از روستا حرکت کرده و به طرف شهر مى آید نروند و با آنها خرید و فروش نکنند (قبل از رسیدن کاروان به شهر).
24 - مستحب است که طعام (گندم ، جو، خرما، کشمش ، روغن حیوان ، روغن زیتون و نمک ) را به امید اینکه گران شود بفروشند، احتکار نکنند. البته در صورت نیاز مردم به طعام ، احتکار حرام مى باشد.
25 - مستحب است که در اجناسى که در بعضى از شهرها، عددى فروخته مى شوند - مثل تخم مرغ و گردو - ربا گرفته نشود.
26 - براى مشترى مستحب است که متاع کشیدنى یا پیمانه اى را قبل از تحویل گرفتن آن نفروشد.
27 - تجارت کردن در جایى که غرض از تجارت و خرید و فروش این است که خانواده اش را در رفاه و آسایش بیشتر قرار دهد، مستحب مى باشد.
28 - در موردى که شخص بخواهد به مؤ منین ، سود و نفع برساند، تجارت کردن مستحب است .
29 - تجارت کردن در موردى که شخص بخواهد به وسیله تجارت ، به فقرایى که احتیاجشان به حد اضطرار نرسیده ، نفعى برساند، مستحب است .
30 - مستحب است که انسان در طلب رزق و روزى میانه رو باشد، نه تنبلى و سهل انگارى کند و نه حرص بورزد.
منبع: آداب معنوى 2000 عمل مستحب و مکروه، مؤلف : روح الله ولى ابرقوئى
موجود در سایت: http://ghadeer.org
محمدعلی قدیری هنگامی که رسول خدا، از جنگ تبوک بازگشت. سعد انصاری به استقبال ایشان شتافت. پیامبر(ص) با او احولپرسی کرد و دست داد. سپس به او فرمود: چرا دستانت خشن و زبر است؟ سعد گفت: ای رسول خد! با بیل طناب کار میکنم طناب میکشم و بیل میزنم تا خرجی خانوادهام را تأمین کنم. پیامبر دست او را «بوسید» و فرمود: این «دستی» است که آتش دوزخ به آن نخواهد رسید. ............... پل ارتباطی: m.h.ghadiri110@gmail.com |